چکیده:
افسانه و اسطوره در ادبيّات ملی هر كشور جايگاه خاصی دارد و تلاشی است برای توجيه پديده. اين تلاش به تمایلات, روایت های اقوامی كه مراحل ابتدايی تمدن و فرهنگ را طی می كند، بستگي دارد. در ادبيات داستانی كهن ما شخصيّت ها و گاه موجوداتی به عنوان اسطوره مطرح میشوند كه در میان آنها سیمرغ در بخشی از اوستا و متون پهلوی، به ويژه در شاهنامه و متون عرفانی از آن جمله است. مخصوصاً در شاهنامه مرغی مرموز و اسطوره ای است. از آنجا که اسطوره و ادبیات جزو جدایی ناپذیر نگارگری هستند. بنابراین سیمرغ در نگارگری جایگاه ویژه ای دارد.
کلید واژه:
سیمرغ, شاهنامه, اسطوره, نگارگری
سیمرغ در نگارگری:
سیمرغ در ادبیات کهن ایران در نقش راهنما, درمانگر, و نگهبان ظاهر شده است. از آن در اوستا با نام مرغوس یاد شده که نشان دهنده ی سابقهی حضور سیمرغ در فرهنگهای پیش از اسلام در ایران است. بعد از اسلام نیز در حماسههای پهلوانی و ادبیات دیده میشود که با عرفان نیز آمیخته شده است. همچنین این پرنده در فرهنگهای کهن دیگر مانند یونان, چین و هند نیز مظهری از کمال و یاریگر انسان معرفی شده. از لحاظ زیبایی شناسی سیمرغ پرنده ای عظیم با بالهای فراخ و رنگهای زیبا و درخشان در میان طبیعت است.
لفظ سيمرغ مركب از مرغ و لفظ سئنه در اوستا مي باشد كه به معناي شاهين يا باز است. سیمرغ در ادب غير حماسی و عرفانی ايران به عنوان وجود ناپيدا و بی نشان است و غالباً كنايه از انسان كامل و نمايندهی عالم بالا كه از ديده پنهان است نيز به كار رفته است. سيمرغ نقش مهمی در داستان های شاهنامه دارد. در شاهنامه آمده است که سام نریمان بعد از تولد فرزندش زال که سپید بود, به گمان این که کودک اهریمنی است توسط پدرش رها شد. و سیمرغ زال را برداشته و با خود به آشیانه اش برد. به این ترتیب زال توسط سیمرغ پرورش یافت.
اگرچه در شاهنامه سيمرغ به منزله ی موجودی مادی تصوير میشود، اما صفات و خصوصیات کاملا فرا طبیعی دارد. ارتباط او با اين جهان تنها از طريق زال است. این پرنده دو چهره ی متفاوت : یکی يزدانی (در داستان زال) و اهريمني (در هفت خوان اسفنديار) دارد. زیرا همه ی موجودات ماورا طبيعه نزد ثنويان یا همان دوگانه پرستان دو قلوی متضاد هستند. سیمرغ اهريمنی بيشتر يک مرغ اژدهاست، فاقد استعدادهای قدسی سيمرغ يزدانی است. و به دست اسفنديار در خوان پنجم كشته ميشود.
نگارخانه